Eurygaster integriceps Put
سن گندم مهمترین آفت گندم و جو در ایران میباشد و در اکثر مناطق گندمکاری ایران انتشار دارد. از جنس Eurygaster Lap علاوه بر گونه مذکور سن مغربی (E – maura L) و گونه testudinaria Geoffr در ایران وجود دارد ولی خسارت مربوط به سن معمولی گندم است که آن تاریخچه بسیار طولانی دارد و در حال حاضر مهمترین مسئله گیاه پزشکی ایران محسوب می شود . گزارش کتبی در مورد خسارت سن گندم مربوط به سال ۱۳۰۶ می باشد. تعداد مقالات ارائه شده در کنگرههای دهم تا شانزدهم گیاهپزشکی گواه این مدعا است به طوری که تعداد مقالات مربوط به سن گندم بیش از سایر آفات بوده است. گسترش روز افزون این آفت در ایران بسیار نگران کننده می باشد. این روند در سالهای اخیر شدید بوده است به طوری که در سالهای ۱۳۸۲ و ۱۳۸۳ سطح مبارزه شیمیایی علیه آن به ترتیب ۱۵۹۱۱۱۹ و ۱۷۱۸۴۱۸ هکتار بوده است. استفاده محض و گسترده از مبارزه شیمیایی در کنترل آفت کافی نیست و باید از آن در قالب کنترل تلفیقی بهره گیری شود.
شکل شناسی
طول حشره کامل ۸-۱۲/۸ و عرض آن ۵-۸ میلیمتر می باشد. شاخک ۵ بندی و پنجه پاها ۳ بندی است سپرچه تمام سطح شكم به استثناء قسمت کوچکی از کوریوم بالهای رویی را می پوشاند. رنگ حشره کامل بسیار متغير است رنگ عمومی آن زرد تا قهوه ای بوده و علاوه بر این نمونه هایی به رنگهای قرمز ،مسی زرد کهربایی و سیاه نیز دیده می شود. سطح پشتی حشره کامل ممکن است عاری از هر گونه لکه مشخصی باشد؛ اما در بعضی از نمونه ها لکه های تیره ای با ابعاد و اشکال مختلف به ویژه روی سپر دیده می شود. سر حشره مثلثی شکل بوده و نوک آن به قسمت جلو امتداد می یابد. از نوک سر دو می شیار طولی موازی به طرف قفس سینه امتداد یافته و به قفس سینه نرسیده است. نزدیک خط حد فاصل بین سر و قفس سینه دو چشم ساده و چشمهای مرکب در دو گوشه جانبی سر قرار دارد.
تنها اختلاف در شکل ظاهری حشرات کامل نر و ماده مربوط به قطعات خارجی دستگاه باشد که در انتهای قسمت زیرین شکم واقع است این قطعه در حشرات تر ساده بوده و هیچگونه تقسیم بندی در آن دیده نمیشود در حالیکه در حشرات ماده به شش قسمت بزرگ و دو قسمت کوچک (جمعاً ۸ قسمت) تقسیم شده است.
تخم ها، کروی و به قطر یک میلیمتر می باشند. رنگ تخم تازه گذاشته شده سبز روشن بوده و بسته به شرایط محیطی ۲ تا ۳ روز بعد در سطح آن نقطه های ریز تیره رنگی پدیدار می شود. این نقطه ها در مرحله دوم، که یک تا دو روز پس از مرحله اول آغازمی شود، به هم نزدیک شده و دایره ای را تشکیل می دهند. طی مرحله سوم، دو تا سه روز بعد، لکه ای به شکل لنگر کشتی و به رنگ قرمز متمایل به نارنجی در زیر پوسته تخم آشکار می شود. در مرحله چهارم که ۲ تا ۳ روز پس از مرحله سوم است، لکه کوچک مثلثی شکل و سیاه رنگی زیر لکه قرمز فوق پدیدار و به دنبال آن پوره سن اول از طریق ایجاد دریچهای دایره ای شکل از تخم خارج می شود. این دریچه، واقعی نیست و به عبارت دیگر در تخم سنهای Scutelleridae در پوش حقیقی وجود ندارد. در حالیکه در تخم سنهای خانواده Pentatomidae دریچه خروجی پوره سن اول واقعی است و تشکیل در پوش می دهد. روی تخم روزنه های تنفسی به شکل دایره ای نمایان است.
رنگ پوره های سن اول بلافاصله پس از خروج از تخم سبز بسیار روشن است که پس از چند ساعت متمایل به سیاه می شود. از سن دوم به بعد، رنگ اصلی پوره ها نمایان می گردد. وجه تمایز پوره ها از یکدیگر، بویژه در پوره های سنین چهار و پنج، بسیار بارز است بدین صورت که بال از سن چهارم پورگی جوانه میزند و در سن پنجم مشخص تر می شود. فرم سیاه رنگ در ایران به سن نادری معروف است و به نظر می رسد که فرم جغرافیایی و یا نژاد اکولوژیک خاصی باشد .
بر اساس مطالعات رجبی (۱۳۷۲) این حشره در مناطق سن خیز ایران دارای دو فرم بیولوژیک است که این وضعیت منجر به بروز تغییرات مرفولوژیک می شود؛ بر این مبنا جمعیتی از این حشره که در زیستگاههای طبیعی واقع در ارتفاعات زندگی میکنند، ضمن تغذیه از گیاهان مرتعی و زراعی بویژه گندمیان، بدون آنکه پروازهای قابل توجهی انجام دهند به زاد و ولد در زیستگاههای طبیعی خود می پردازند و جابجایی قابل توجهی نیز ندارند. در مقابل، جمعیت دیگری وجود دارد که همه ساله به مزارع حمله کرده و خسارت زیادی ایجاد می نماید. بر اساس مطالعات وی اندازه بدن نیز در دو فرم مذکور متفاوت است؛ به طوری که در فرمهای طغیانی بزرگتر از سن های ساکن و غیر طغیانی هستند و همچنین وزن بدن در فرمهای طغیانی خیلی سنگین تر ازسن های ساکن می باشد.
مناطق انتشار
تنها سن معمولی گندم E . integriceps دارای تراکم و انتشار وسیعی در سطح گندم کاریهای ایران است. الکساندروف (۱۳۲۶) با ارائه نقشه پراکنش آخت وضعیت انتشار آن را برای اولین بار مشخص کرد و بر اساس آن به استثناء استانهای سیستان و بلوچستان و بخش کوچکی از کرمان و هرمزگان بقیه مناطق گندم کاری ایران را آلوده به این آفت اعلام نموده است. سپس رجبی (۱۳۷۹) نقشه پراکنش این آفت را مشخص کرده است . در حال حاضر تقریباً تمام مناطق گندم و جوکاری ایران به این آفت آلوده باشند؛ به طوری که محدوده انتشار آن از سمت غرب مرزهای ترکیه و عراق و از سمت شرق افغانستان و پاکستان است؛ به عبارت دیگر از مرزهای شرقی تا غربی به جز کویرهای مرکزی فلات ایران زیر پوشش این حشره قرار دارند. در شمال کشور به جز نوار ساحلی دریای خزر در بقیه مناطق فعالیت خود را گسترش داده و تا مرزهای ترکمنستان جمهوری آذربایجان و نخجوان پیش رفته است در جنوب به جز نواحی ساحلی دریای عمان و خلیج فارس و قسمتی از جلگه ،خوزستان در بقیه نقاط انتشار دارد .
عوامل زیر در انتشار سن گندم در ایران مؤثر بوده است
1- وجود منابع غذایی به حد و فور (گیاهان میزبان ترجیحی)
2- فراهم بودن اماکن مناسب جهت دوره طولانی دیاپوز.
3-وجود شرایط اقلیمی مناسب جهت فعالیت آفت.
گیاهان میزبان سن گندم
این آفت در ایران به ارقام مختلف گندم، جو و چاودار حمله و از آنها تغذیه می کند ولی تغذیه به این تعداد محدود نمی شود. بلکه از لحاظ دامنه غذایی حشرهای الیگوفاژ است و از اکثر گندمیان یکساله تغذیه می نماید. رجبی (۱۳۷۲) و (۱۳۷۹) سن گندم را با دو گروه گیاه در ارتباط میداند:
الف: گروه اول گیاهانی که سن گندم از آنها برای زمستان گذرانی و تابستان گذرانی بهره گرفته و یا به عبارت دیگر، دوره دیاپوز را در زیر آنها سپری می نماید.
ب: گروه دوم گیاهانی که در مزارع و ارتفاعات قرار داشته و آفت جهت دوره بعد از دیاپوز از آنها استفاده می کند. در این رابطه سن گندم با سه دسته گیاه مواجه است:
1- گیاهانی که سن گندم روی آنها تخم گذاری میکند اما حشرات کامل به ندرت از آنها تغذیه می کنند که عبارتند از :
کوزه قلیا نی Lisaea hateracarpa (Apiaceae)
نوعی آلاله Ranunculus avsheri Boiss
2- گیاهانی که سن گندم صرفاً از آنها تغذیه کرده ولی کمتر در روی آنها تخم گذاری می کند نظیر:
يولاف وحشى Avena fatua L
نوعی جو Hordeum geniculatum All
توت روباه (چغا ) Songuisorba minor Scep
بنفشه سه رنگ Viola tricolor L
3- گیاهانی که سنهای مادر در روی آنها تخم گذاری میکنند و پوره ها و حشرات کامل نساء بهاره نیز از آنها تغذیه می نمایند مثل:
گورگیا بالشتی Agropyron caespitosum
نوعی علف پشمکی Bromus tectorum
نوعی علف پشمکی Bromus lanceolatus
در بین گیاهان مذکور دسته سوم بیشترین تنوع گونه ها را دارند.
رجبی (۱۳۷۲ و ۱۳۷۹) دلایل عمده گسترش و طغیان سن گندم را این چنین ذکر کرده است:
1 – تخریب مداوم مراتع بوسیله چرا و یا جایگزین کردن غلات دیم به جای مراتع.
2- برداشت دیرهنگام محصول در سالهای اخیر بدلیل استفاده از ماشینهای برداشت که در کشور ما بسیار رایج شده است، اساسی ترین نقش را در این طغیان بازی می کند. در این راستا مشاهده شده است که رفتار سن های طغیانی و غیر طغیانی تفاوتهایی دارد از جمله اینکه سن های طغیانی زودتر مراحل تکاملی خود را طی نموده و در نتیجه هنگام برداشت محصول در حالات پیشرفته تری قرار دارند و لذا از فرصت بیشتری برای تغذیه هر چه بیشتر و کاملتر برخوردار هستند و به این ترتیب، تداوم طغیانی بودن آنها تضمین می گردد.
عوامل اقلیمی در صورتی می توانند در اماکن تابستانی و زمستانی نقش مخرب بازی کنند که آفات از ذخیره غذایی کافی برخوردار نباشد. در مزارع نیز عوامل اقلیمی در صورتی نقش تخریبی مؤثری روی آفت خواهند داشت که در جهت به هم زدن تقارن بین آسیب پذیری مرحله تکاملی گندم و خطرناک ترین مرحله تکاملی (مرحله خسارت زنی) آفت عمل نموده و در نتیجه آفت را در امر ذخیره سازی با اختلال مواجه کند.
3- از بین رفتن دشمنان طبیعی در اثر سمپاشی های گسترده بویژه هوایی علیه سن گندم.
4- برداشت با کمباین به دو صورت ایجاد خسارت می کند: از یک سو به نظر می رسد ریزش بیش از حد مجاز دانه بیش از ۵ درصد و در مواردی ۲۰ درصدی سبب شده که غذای کافی برای ادامه تغذیه آفت فراهم باشد این امر باعث بالا رفتن وزن سن ها شده و در نتیجه باعث موفقیت آنها در دوره سرما در مقابل شرایط نامساعد محیطی میگردد و همچنین در افزایش سطح پراکندگی و تخم ریزی در سال بعد نیز بسیار مؤثر می باشد از سوی دیگر چون برداشت با کمباین به صورت منطقه ای صورت می گیرد لذا تا نوبت برداشت مزارع برسد، آفت زمان کافی برای تغذیه در اختیار خواهد داشت وی چنین نتیجه گیری نموده است که گسترش و طغیان سن گندم ریشه در کیفیت و کمیت غذا و به عبارتی روشن تر ریشه در ذخیره سازی غذایی آفت دارد.
خسارت
سن گندم از لحاظ دامنه تغذیه ای، حشره ای چند خوار محدود (الیگوفاژ) می باشد که از تمام گرامینه های یکساله تغذیه میکند؛ ولی گندم و جو را به سایر گیاهان گرامینه ترجیح می دهد. حشرات کامل زمستان گذران پس از استقرار در مزرعه و همچنین پوره ها و بالغین نسل بهاره با تغذیه از مراحل مختلف فنولوژیکی گندم بصورت کمی و کیفی خسارت ایجاد می نمایند. خسارت سن مادر به صورت کمّی می باشد در حالیکه خسارت پوره ها و حشرات کامل نسل جدید هر دو جنبه کمی و کیفی را دارند. سن گندم در گذشته با طغیانهای متناوب و در فواصل زمانی نسبتاً مشخص مزارع وسیعی را به طور کامل نابود میکرد. به همین دلیل در طبقه بندی آفات، این آفت را جزء آفات اتفاقی نام گذاری می کردند. بیشترین ریزش سن های مادر در موقع پنجه زنی گندم است. تغذیه سن مادر از جوانه های مرکزی سبب زردی و پژمردگی گندم می شود و در حمله شدید، گندم زارها به علفزار تبدیل میشوند .
سن مادر میتواند خرطوم خود را در هر نقطه ای از بوته گندم که خارج از خاک قرار دارد وارد کند و بدین لحاظ علایم خسارت متفاوتی تولید می شود از جمله میتواند از پهنک برگ ، محلی در زیر خوشه و یا هر نقطه ای در طول ساقه تغذیه نماید. تغذیه روی خوشه منجر به سفید شدن خوشه از محل نیش حشره تا انتهای شود .
در مورد سفید شدن بخشی از خوشه یا تمام آن باید توجه کرد که تعدادی از آفات حشره ای و تعداد قابل توجهی از بیماریها و حتی بعضی از کمبودهای مواد غذایی نیز باعث سفید شدن قسمتی از خوشه یا تمام خوشه گندم و جو می شوند که در این خصوص به عنوان مثال زنبور ساقه خوار گندم، کرم ساقه خوار گندم و جو، کمبود مس و همچنین قارچ عامل پاخوره را در شرایط ایران میتوان نام برد. خسارت کیفی وارده از سن گندم منجر به تخریب دانه شده و کیفیت آن را از نظر ،نانوایی طعم و بو برای تغذیه و سلامت انسان تغییر می دهد. این آفت می تواند تا صد در صد دانه ها را از بین ببرد. حمله به دانه عمدتاً توسط پوره های سن سوم، چهارم، پنجم و حشره کامل نسل جدید صورت می گیرد .
به عبارت دیگر، تجمع و تغذیه پوره های سن دوم از خوشه ها در مقایسه با سنین بالاتر، کمتر است. هر چه آفت به سنین آخر پورگی نزدیک می شود بر میزان خسارت آن به دانه افزوده می گردد. محل وارد شدن خرطوم حشره به دانه گندم به شکل موضعی تیره شده و هاله ای گرد و رنگ پریده به دور آن نقطه خودنمایی میکند .
سطح زيان اقتصادی سن های زمستان گذران تابعی از شرایط آب و هوایی، نوع رقم، نوع کشت زودرسی و دیر رسی است؛ به طوری که در شوروی سابق در سالهای خشک و کم باران، سطح زیان اقتصادی سن مادر در گندم زمستانه یک عدد در متر مربع و در گندم بهاره 0.5 عدد در متر مربع می باشد و در سال هایی که بهار خنک باشد، این سطح به 1/50-2 عدد در مترمربع افزایش می یابد. جو بهاره مقاومت بیشتری در برابر خسارت سن گندم داشته و سطح زیان اقتصادی آن ٣-٤ سن مادر در متر مربع گزارش شده است. خسارت سن مادر در مراحل مختلف رویشی گندم متفاوت است؛ به طوری که در مرحله پنجه زنی یک سن مادر قادر به کاهش ۳۰ کیلوگرم عملکرد دانه گندم در هکتار است، در حالیکه در آغاز ظهور سنبله کاهش عملکرد توسط هر سن بالغ حدود ۸۰ کیلوگرم در هکتار برآورد شده است. ( راد چنکو و بویکو، ۱۹۷۹). در ایران بر اساس نتایج طرح مدیریت کنترل تلفیقی سن گندم سالهای ١٣٧٦ (۱۳۷۷ در مناطق مختلف کشور ،کاهش محصول به ازای هر سن مادر در مناطق دیم ٤٣/٨ کیلوگرم در هکتار و سطح زیان اقتصادی سن مادر در این مناطق ۱/۸ عدد در متر مربع برآورد شده است؛ همچنین، نرم مبارزه با سن مادر در مزارع گندم آبی هراکش با پیش بینی عملکرد بیش از ۳ تن در هکتار، ٤-٥ عدد سن مادر در متر مربع، میزان کاهش محصول به ازاء هر سن بالغ در مزارع گندم آبی کریه با پیش بینی عملکرد کمتر از ۳ تن در هکتار ۳ عدد سن مادر در متر مربع در مزارع دیم با پیش بینی ۲-۳ تن در هکتار ۳ عدد سن مادر در متر مربع و در مزارع گندم دیم با پیش بینی عملکرد کمتر از ۲ تن در هکتار ۲ عدد سن مادر در متر مربع می باشد.
یکی از صور خسارتی تغذیه پوره و بالغین سن گندم کاهش ارزش نانوایی گندم سن زده است؛ به طوری که تهیه نان را از گندم هایی که بیش از ۲ تا ۳ درصد سن زدگی داشته باشند عملاً غیر ممکن می سازد. سن گندم با تزریق شبه تریپسین دانه گندم باعث تخریب گلوتن شده و سبب کاهش کیفیت نانوایی گندم می شود. البته می توان از برخی مواد بهبود دهنده نظیر اسید اسکوربیک و گلوتن استفاده نمود که اثر بهبود دهندگی اسید اسکوربیک در گندمهای سن زده بیش از گلوتن افزودنی بوده است . علائم ظاهری خسارت آفت در روی خوشه های تازه از غلاف خارج شده بصورت خشک و سفید شدن خوشه ها ظاهر می شود و روی دانه ها به صورت چروکیدگی مختصر در بررسی میکروسکوپی دیده می شود. تراکم سن مادر را در ۲۵ مزرعه انتخابی ۳/۳ عدد در متر مربع و خسارت هر سن مادر را بصورت خشک شدن جوانه مرکزى ٦١ بوته تعيين كرده اند. تعداد سنبله های خشک شده توسط هر سن مادر را ۱۲/۲ عدد و میزان کاهش محصول به ازاء هر سن مادر در متر مربع را ١٣٦ کیلوگرم در هکتار تعیین نموده اند. متوسط سطح زبان اقتصادی ۱/۵ سن مادر در متر مربع بوده و متوسط تراکم پوره ها و سنهای نسل جدید در مزارع انتخابی مورد بررسی ۳۰ عدد در متر مربع برآورد شده و بطور متوسط هر پوره و سن نسل جدید در مرحله رسیدن فیزیولوژیک گندم ۵ درصد و در مرحله برداشت ۷۰ درصد دانه ها را سن زده کرده بود و سطح زیان اقتصادی پوره ها در مراحل فوق به ترتیب ٤ و ۲/۸ عدد پوره در متر مربع برآورد کرده اند. میزان خسارت سن گندم روی ارقام مختلف متفاوت است.
میزان درصد سن زدگی دانه ها با میزان حساسیت ارقام از نظر تمركز مراحل مختلف نشو و نمای پوره و سن بالغ نسل جدید مطابقت داشته و کیفیت محصول ارقام متفاوت بوده است. پوره های نسل بهاره از اواسط سن ۲ پورگی فعالیت تغذیه ای خود را آغاز می کنند و حادترین خسارت را پوره های سن ۴ و ۵ تولید می نمایند. برخی از محققین از جمله رجبی (۱۳۷۲) معتقدند که میتوان از کنترل سنهای مادر صرفنظر نمود و به عوامل کنترل کننده طبیعی فرصت داد تا به نشو و نمای جمعیت خود بپردازند. زودرسی ارقام در کاهش میزان خسارت مؤثر است زیرا دوره تغذیه حشرات کامل نسل بهاره کاهش می یابد و در نتیجه سن با وزن و ذخیره غذایی کمتری به پناهگاه تابستانه و زمستانه می رود. مقاومت گندم به تغذیه سن مربوط به میزان نشاسته است که با اندازه گیری بخش نشاسته ای دانه گندم در اندوسپرم بوسیله تجزیه میکروسکوپی تعیین میشود مقاومت گندم در برابر تغذیه سن به تراکم خوشه سختی و بزرگی گلوم وضعیت رویشی گندم از نظر مراکشت کرپه ،بودن حدود و تراکم خوشه در واحد سطح و سایر خصوصیات زراعی و ژنتیکی نیز مرتبط است ميخائيلو) و شوروونكو، (۱۹۷۸) ارقام مختلف گندم و جو در برابر سن گندم مقاومت متفاوتی از خود نشان می دهند لذا چنانچه تراکم پوره ها در واحد سطح در حد اقتصادی باشد یا آلودگی در حد نرم و بالاتر باشد مبارزه الزامی است. البته میزان کارآیی پارازیتیسم طبیعی را نیز باید در نظر داشت و در صورتیکه عوامل پارازیت جمعیت قابل توجه و کارآیی خوبی داشته باشند میتوان حتی از مبارزه شیمیایی صرفنظر نمود.
زیست شناسی
سن گندم زمستان را به صورت حشره کامل زیر علفهای هرز بویژه گون ( Astragalus .spp) و درمنه .Artemisia spp در دامنه کوهها زیر پوستک درختان شکاف زمین دشتها و حتی در مزارع گندم سپری می کند. پرواز سن و طول مدت اقامت آن در پناهگاه های زمستانه تابع شرایط آب و هوایی است. به همین دلیل ،زمان حرکت آن از پناهگاه های زمستانه به سمت مزارع در مناطق مختلف کشور و حتی در مناطق مختلف یک استان با منطقه هم متفاوت بوده است؛ به طوری که در داراب از اواخر بهمن و در مرودشت در اواخر اسفند آغاز می شود ولی در مزارع دشت ورامین زودترین ریزش ۱۷ اسفند ماه و دیرترین ریزش بیستم فروردین بوده است میانگین متوسط دما در آغاز ریزش اول ۱۲/۱، ریزش دوم ۱۳/۵ و ریزش سوم ۱٤/٣ درجه سانتیگراد بوده است آغاز ریزش متعاقب افزایش تدریجی دمای چند روزه صورت می گیرد بدین معنی که اگر دمای روزانه پس از چندین روز سرما، بطور ناگهانی بالا رفته و به حد نصاب لازم برای پرواز برسد باز پرواز انجام نمی شود بلکه پرواز زمانی انجام می گیرد که دما حداقل ۲-۳ روز قبل از پرواز با افزایش تدریجی دما همراه بوده باشد. در این رابطه بررسیهای مختلفی در مناطق مختلف کشور صورت گرفته است به طوری که در منطقه کرمانشاه نیز ریزش سنهای مادر تدریجی بوده و دوره فعالیت آنها در مزرعه تا اواخر اردیبهشت و گاهی تا اوایل خرداد ادامه می یابد بسته به درجه حرارت محیط ریزش از ۵-۲۰ فروردین ماه صورت میگیرد حداکثر تخمریزی در هفته دوم و سوم اردیبهشت . و تا دهه دوم خرداد ماه بطول می انجامد سنهای کامل نسل جدید از دهه سوم خرداد ماه در مزارع ظاهر میشود و مهاجرت آنها بسوی اماکن تابستانه از اواخر خرداد شروع و تا اوایل تیر ماه ادامه می یاید . به هر حال زمان پرواز سنهای مادر در استانهای مرکزی و اصفهان در فروردین و اوایل اردیبهشت و در استانهای جنوبی کشور در اسفند ماه می باشد. در مناطق سردسیر کشور نیز که رشد گندم با تأخیر باشد آفت در نیمه دوم فروردین ظاهر شده و به صورت دسته جمعی از کوه به مزارع پرواز می کنند البته در سالهای گرم نظیر سال زراعی ۱۳۸۲ ریزش سن در فروردین ماه صورت گرفت پرواز تدریجی سن های زمستان گذران احتمالاً مربوط به اختلاف شرایط محلی و جوی در نقاط مختلف کوهستان است ولی آنچه مسلم است ریزش تدریجی بوده و به همین دلیل نیز مراحل مختلف زیستی آفت در مزرعه بطور همزمان دیده می شود. سن های زمستان گذران در منطقه کبودرآهنگ زمانیکه دمای محیط به حدود ۱۲ درجه سانتیگراد می رسد، پناهگاههای زمستانه را ترک کرده و به سمت مزارع گندم پرواز می نمایند. دامنه مهاجرت سنهای مادر ۲۰-۳۰ کیلومتر می باشد. سن های مادر ابتدا مزارع هر اکشت را که از دور تیره به نظر میرسند مورد حمله قرار می دهند این مزارع علاوه بر تأمین احتیاجات غذایی محل مناسبی نیز برای تخمگذاری آفت می باشند. سن های مادر پس از استقرار در مزرعه به مدت یک یا دو هفته تغذیه کرده و سپس جفت گیری و در پشت برگهای میزبان، در جاهای متراکم مزرعه، معمولاً در دو ردیف ۷ تایی تخمگذاری می کنند.
در برخی مواقع حتى روى ريشكها نیز تخمگذاری می کنند. زمان تخم گذاری در مناطق مرکزی ایران دهه سوم فروردین است و در مناطق غربی دهه دوم اردیبهشت آغاز شده و در اواسط تا اواخر اردیبهشت پایان می پذیرد. البته تخمگذاری در استانهای جنوبی کشور معمولاً در دهه آخر فروردین ماه قابل مشاهده است. هرحشره ماده در طی دوران زندگی خود بطور متوسط ۱۵۰ تا ۲۰۰ عدد تخم می گذارد. حشرات ماده ۱-۲ هفته پس از جفتگیری زنده می مانند در حالیکه حشرات نر بلافاصله پس از جفتگیری می میرند. تعداد تخم حشرات ماده در فرمهای مهاجر که وزن و اندازه بیشتر از حشرات ماده فرم ساکن دارد معمولاً بیشتر می باشد. تخم ها در دمای ۲۰ تا ۳۰ درجه سانتیگراد پس از دو هفته تفریخ می شوند. پوره های سن اول پس از تفریخ رفتار نورگرایی منفی دارند و به همین دلیل اغلب بصورت ردیفی و شبیه دسته تخم در قسمتهای پائین بوته های گندم دیده می شوند . پوره های سن یک پس از پوست اندازی اول تبدیل به پوره سن ۲ می شوند. پوره سن ۲ نیز بدون تغذيه و حرکت در نزدیکی پوسته های تخم ها باقی می ماند. از اواسط سن ۲ پورگی، فعالیت تغذیه ای و حرکتی آغاز می شود. دوره پورگی سن دوم ۲ تا ۳ روز بیشتر از سن یک می باشد. دوره هر یک از سنین ٣، ٤ و ٥ پورگی ۱۰-۱۵ روز است.
تلفات مراحل نابالغ سن گندم را با استفاده از جداول زندگی ویژه سنی در چهار دمای ثابت ۲۲ ۲۵، ۲۷ و ۳۰ درجه سانتیگراد و دوره نوری ۱۴ ساعت روشنایی در شبانه روز بررسی و نتیجه گرفتند که پوره های حاصل از تخمها در دماهای مذکور با تغذیه از دانه های خشک گندم (رقم مهدوی) به ترتيب ،۷/۳۳، ۳۴ ، ۲۹/۳۳ و ۲۳/۳۳ درصد به حشره کامل تبدیل می شوند. بیشترین تلفات در دمای ۲۲ و کمترین آن در دمای ۲۵ درجه سانتیگراد بوده است. بیشترین تلفات را پوره سن ۲ (۲۷/۴۲-۶۹/۸۹ درصد) و سپس بترتیب پوره سن ۳ و تخم و کمترین آن را پوره سن یک (۱۲/۲۶۱/۵۹- (درصد) و سپس پوره سن ۴ بوده است و دماهای ۲۵ و ۲۷ درجه سانتیگراد، برای نشو و نمای مراحل نابالغ مناسبتر از دماهای بالایی و پایینی بوده است.
زمان نشو و نمای پوره سن ۵ و سپس سن ۲ طولانی تر و پوره سن یک کوتاهتر از سایر مراحل بوده است. صفر فیزیولوژیک سن گندم را ۱۸/۸۵ درجه سانتیگراد مجموعه دمای مؤثر روزانه پوره ها را ۲۷۵/۲۶ درجه سانتیگراد – روز محاسبه کردند. دوره مختلف پورگی با رشد و نمو گیاه هماهنگی و مطابقت دارد به طوری که تغذیه اکثر سن ها در هنگام برداشت کامل شده و سن ها با ذخیره کافی به پناهگاه تابستانه مهاجرت می نمایند. پرواز دسته جمعی سن ها به اماکن تابستانه از اواسط خرداد شروع شده و تا اواخر خرداد و حتی اوایل تیرماه ادامه می یابد. مهاجرت حشرات كامل نسل بهاره به سمت شیب های شمالی معمولاً به منظور فرار از گرمای تابستانه صورت می گیرد و دامنه دمای ۱۵-۲۵ درجه سانتیگراد که برای تابستان گذرانی آنها مناسب است که در این اماکن فراهم می باشد. سنها در پائیز پس از اولین سرما و یا بارندگی به سمت شیبهای جنوبی که ارتفاع ۲۰۰۰ تا ۲۵۰۰ متری دارند، منتقل می شوند و بقیه پائیز و تمام طول زمستان را در آنجا سپری می نمایند. در سن های زمستانگذران، پروتئین های ضد یخ تولید می شود که یکی از عوامل مؤثر در پایداری آفت برابر شرایط سخت و سرمای زمستان است به طوری که این پروتئین در سن های تابستان گذران دیده نمی شود. وجود این پروتئین علاوه بر حشرات و عنکبوتیان در سایر بندپایان خشکی زی و ماهیها نیز به اثبات رسیده است وجود این پروتئین سبب می شود که رشد کریستال های یخ از طريق مكانيسم غير وابسته به غلظت و احتمالاً با چسبیدن به سطح خارجی هسته های بالقوه یخ مهار شده و از این طریق مانع رشد آنها گردد.
حداقل نقطه انجماد سن گندم ۱۷- درجه سانتیگراد در تابستان و در اوایل زمستان ۱۳۷۷ و ۱۳۷۸ به ترتیب ۱۲/۹- و ۶/۷- درجه سانتیگراد بوده است . با توجه به حداقل دمای محیط (۱۲/۵ و ۱۳ درجه سانتیگراد به ترتیب در دی ماه (۱۳۷۷ و ۱۳۷۸ )حشرات کامل سن گندم از استراتژی دوگانه برای زمستان گذرانی استفاده کنند جنسیت وزن اندازه و ارتفاع محل در نقطه انجماد اثر معنی داری نداشته است ولی بین نقطه انجماد حشرات مرطوب و خشک جمع آوری شده از کوه تفاوت معنی دار بوده است قابلیت های بیولوژیکی فرم مهاجر متفاوت از فرم ساکن می باشد زیرا سن های مهاجر ذخیره بیشتری نسبت به سن های ساکن دارند که وزن بالای بدن دلیل آن است سن های مهاجر قادرند شرایط سخت سرمای زمستان را تحمل نمایند به طوری که در دمای ۳۰ درجه سانتیگراد زیر صفر، تنها ۲۰ درصد آنها تلف می شوند در حالیکه در جمعیت سن های ساکن در دمای صفر درجه سانتیگراد بیش از ۵۰ درصد آنها از بین می روند . غذا به عنوان عامل اصلی و درجه یک و عوامل اقلیمی و در رأس آنها درجه حرارت در درجه دوم قرار دارد. در سالهایی که سنها تغذیه اندک دارند سرما به عنوان عامل مهمی در ایجاد تلفات به حساب میآید؛ به طوری که تا بیش از ۶۰٪ تلفات در سنهای زمستان گذران ایجاد می نماید.
روش های کنترل
الف – مکانیکی
در گذشته دور سن های مادر را جمع آوری میکردند و دولت بصورت وزنی (کیلویی) خریداری میکرد با توجه به بالا بودن هزینه کارگری و عدم آشنایی کارگران و کشاورزان با کانونهای دایمی آفت، این روش صرفه اقتصادی ندارد و از سویی سبب تخریب شدید مراتع و همچنین مسائل بی شماری را ایجاد می کند بدین لحاظ ، در حال حاضر این روش اجرا نمی شود.
ب- فیزیکی
اجرای این روش به صورت سوزاندن بوته های گون به منظور از بین بردن جمعیت زمستان گذران آنها بصورت موردی انجام می شود ولی انجام این کار معایب زیر را به دنبال دارد:
1- به تمام بوته های گون دسترسی نداریم.
2- باعث از بین رفتن پوشش گیاهی می شود.
3- تخریب و فرسایش مراتع را به دنبال دارد.
4- دشمنان طبیعی این آفت و سایر حشرات و بندپایان مفیدی که در زیر بوته های گون پناهگاه می گیرند از بین می روند.
بر اساس دلایل فوق این روش به هیچ وجه قابل توصیه نمی باشد.
یکی از عوامل مرگ و میر حشرات از جمله سن گندم یخ زدگی است. نقطه انجماد سن گندم را در دو شرایط مرطوب و خشک بررسی کرده و مشاهده کردند نقطه انجماد در حشرات مرطوب واقع در دو ارتفاع ۲۱۲۵ و ۲۳۰۰ متر به ترتیب ٥/٠١ و ٦:٤٨ درجه سانتیگراد بوده و بطور معنی داری بالاتر از نقطه انجماد حشرات خشک ارتفاعات ۲۱۲۵ متر (١٤/٣٣ – درجه سانتیگراد و ۲۳۰۰ متر (۱۲/۰۹ درجه سانتیگراد بوده است. بر این اساس، حشرات کامل در شرایط سرد زمستان برای گریز از صدمات ناشی از سرمای زمستانه احتمالاً به صورت یخ زده زمستانگذرانی می کنند و حتی یخی که در تماس با بدن است، یکی از راههای القای یخ زدگی است و از این طریق آب داخل بدن حشره یخ می زند ،حشرات کامل نر سن گندم به علت مصرف سریع ذخایرغذایی، در برابر شرایط نامساعد اقلیمی نسبت به حشرات ماده حساس تر می باشند، یعنی در سرمای شدید بیش از افراد ماده تحت تأثیر قرار گرفته و از بین میروند به همین دلیل دراواخرزمستان سبت جنسی (حشرات ماده به حشرات نر) به نفع حشرات ماده تغییر می کند و از سویی درصد حشرات نر و ماده در ارتفاعات مختلف همواره یکسان و مساوی نمی باشد یعنی در باشد ، ارتفاعات پایینتر معمولاً درصد حشرات ماده بیش از حشرات نر می باشد.
ج – زراعی
1- استفاده از ارقام زودرس:
اگر از ارقام زودرس و یا جو به صورت منطقه ای استفاده شود، سنهای بالغ نسل بهاره با ذخیره اندک به کوه برمی گردند. این در صورتی امکان پذیر است که کاشت و برداشت به صورت منطقه ای صورت گیرد. در چنین شرایطی میتوان با برداشت زود و به موقع منطقه ای در ذخیره سازی غذایی سنهای بالغ بهاره اختلال ایجاد نمود ریرا در غیر این صورت، زودرسی و کشت زود هنگام گندم در کاهش جمعیت سن گندم چندان که مورد انتظار است مؤثر واقع نمیشود؛ زیرا با برداشت مزارع جو و رقم زودرس گندم ،نان، سن ها به مزارع گندم مجاور پرواز کرده و قادرند تغذیه و وزن خود را تکمیل نمایند. لذا نقش مزارع جو در کاهش انتقال جمعیت سن بالغ از سالی به سال دیگر زمانی مؤثر است که شرایط برای تغذیه در مزارع مجاور فراهم نباشد. برداشت سریع به هنگام رسیدن فیزیولوژیکی، تلفات قابل توجهی روی پوره (حداقل ۲۵ – ۳۰ درصد کامل نشده اند) و کاهش وزن سنها را به دنبال دارد و این نقش در مزارع جو می تواند مؤثرتر باشد. بنابراین در مدیریت سن گندم، به کنترل این آفت در مزارع جو توجه بیشتری شود.
2- برداشت زود و سریع محصول :
رجبی (۱۳۷۳) با بررسی میزان و روند تغییر وزنی حشره کامل سن گندم در مزارع و ارتفاعات در سه سال متوالی ( ۱۳۷۰، ۱۳۷۱) و (۱۳۷۲) مشخص نموده است که وزن حشرات کامل تازه خارج شده بطور متوسط برابر ،۷۸ ۷۲ و ۸۲ میلیگرم و وزن سن پس از تغذيه بطور متوسط ۱۳۲ ۱۳۶ و ۱۳۵ میلیگرم بوده است. به عبارت دیگر میزان اضافه وزن از زمان کامل شدن تا استقرار در کوه در سالهای مطالعه به ترتیب ٦٤ ٦٤ و ٦٣ میلیگرم است. کاهش وزن پس از استقرار در کوه آغاز و تا پایان استقرار سن در کوه ادامه می یابد بطوریکه در زمان برگشت سنهای مادر به مزرعه در دهه دوم فروردین ماه متوسط وزن به ترتیب در سالهای بررسی ۱۱۰ ۱۰۳ و ۱۰۵ میلیگرم شده بود، به عبارت دیگر میزان کاهش وزن به ترتیب سالها ۳۲۰ ۳۳ و ٤۰ میلیگرم بوده است. وی معتقد است که هر چه بیشتر سن را از منابع غذایی محروم کنیم سن با ذخیره اندکی به پناهگاه های کوهستانه می رود به بیان دیگر با برداشت هر چه سریعتر و زودتر محصول حشرات نسل جدید سن گندم را با وزنی حداقل ۱۰-۲۰ میلیگرم کمتر روانه ارتفاعات می نماییم، گذشته از تلفات سنگینی که در طول تابستان و زمستانگذرانی به آنها وارد می شود. سن هایی که موفق به پرواز برگشت به مزارع میشوند از وضعیت فیزیولوژیکی نامناسبی برخوردار بوده و سبب میشود که این گونه سن ها تدریجاً از حالت طغیانی به حالت غیر طغیانی در بیایند به طوری که با تکرار این شیوه در چند سال متوالی برخورد بنیادی با آفت صورت گرفته و آفت در حالت کاملاً انفعالی قرار می گیرد. همچنین در صورت برداشت گندم در مرحله رسیدن فیزیولوژیکی میتوان خسارت کیفی سن گندم را به مقدار قابل توجهی کاهش داد.
3-استفاده از ارقام مقاوم:
مقاومت واریته های مختلف گندم و جو در برابر تغذیه آفت یکسان نمی باشد لذا میتوان از ارقام مقاوم برای به حداقل رساندن خسارت است بهره گیری نمود. در این راستا حیدری و همکاران (۱۳۷۶) مقاومت و حساسیت چند رقم گندم و جو را نسبت به مراحل تکاملی سن گندم به منظور معرفی ارقام مقاوم بررسی و نتیجه گرفتند که میزان خسارت سن مادر در روی ارقام قدس و روشن نسبت به دو رقم گندم امید و آزادی و جو استار بیشتر بوده و به بیان دیگر ارقام گندم قدس و روشن حساس و گندم امید و آزادی و جو استار مقاوم به سن مادر می باشد. همچنین ارقام قدس و روشن حداکثر سن زدگی را در مزارع آبی استان تهر ارقام مورد آزمایش داشته اند و یابه عبارت دیگر نسبت به پوره و سن بالغ نسل جدید حساسیت بیشتری نشان داده اند در حالیکه ارقام آزادی و امید میزان سن زدگی کمتری داشته اند و یا به عبارت دیگر مقاوم بوده اند. البته کاشت ارقام مقاوم از روشهای غیر شیمیایی قابل توصیه در مدیریت کنترل تلفیقی است که هنوزدر سطوح وسیع استفاده نشده است.
محتویات دانه گندم در مقاومت محصول در برابر تغذیه بسیار مؤثر است؛ به طوری که ارقامی که قند کمتری دارند مقاومت بیشتری از خود نشان داده اند.
د- دشمنان طبیعی
در حال حاضر در مزارع گندم، پرورش و رهاسازی دشمنان طبیعی علیه سن گندم صورت نمی گیرد، ولی تاکنون دشمنان طبیعی متعددی از روی این آفت توسط محققین مختلف از مناطق مختلف کشور جمع آوری و گزارش شده است در این رابطه بیشترین پارازیتیسم طبیعی مربوط به زنبورهای پارازیتوئید Trissolcusو مگسهای جنس Phasia می باشد تا کنون ۱۰ گونه از جنس Trissolcus بعنوان پارازیتوئید تخم سن گندم گزارش شده است. ایرانی پور و همکاران (۱۳۷۷) گونههای ،T.saakov MayrوT
mentha Koz & L را برای اولین بار از کرج جمع آوری کردهاند به هر حال گونه های زیر به عنوان پارازیتوئید این آفت از مناطق مختلف ایران گزارش شده است
طی سالهای ۱۳۲۵ – ۱۳۴۲ از تخمهای Eurygaster Lap برای پرورش زنبورهای جنس Trissolcus استفاده شد ولی به علت سمپاشی گسترده انبوهی جمعیت آفت در این سال ها کاهش یافت در نتیجه برای ادامه پرورش و رهاسازی زنبورهای تخم خوار توجیه علمی و منطقی وجود نداشته است از سوی دیگر، یک نسلی بودن سن گندم پرورش عامل بیولوژیک را بر روی تخمهای این آفت دچار مشکل می کرده است؛ ولی بکارگیری تخمهای سن Graphosoma lineatum که فاقد دیاپوز اجباری است مشکل یک نسلی بودن میزبان را حل میکند و پرورش زنبورهای پارازیتوئید تخم سن گندم در روی تخم گونه مذکور امکان پذیر است؛ به طوری که زنبور grandis . قادر است ۷۰ تا ۱۰۰ درصد تخمهای میزبان را پارازیته نماید عسگری و ،همکاران (۱۳۷۴ زنبورهای gr dis Thomson T. semistriatus . انتشار گسترده ای در مزارع غلات استانهای ،تهران ،مرکزی همدان و لرستان دارد و ۹۰ درصد پارازینیسم طبیعی تخمهای سن گندم مربوط به زنبورهای جنس .Trissolcus spp ارجبی و امیرنظری (۱۳۶۷) سن G lineattam در جعبه های پلاستیکی در حرارت ۲۸۱ درجه سانتیگراد و رطوبت نسبی ۵۰-۷۰ درصد و دوره نوری ۸ ۱۶ روی بذر گلیر رازیانه و Torilis arvensis و مخلوط این بذور در آزمایشگاه پرورش داده شد. البته پرورش روی گلپر و رازیانه بهتر بوده است. این حشره در شرایط مذکور ۹ نسل در سال ایجاد کرد و هر حشره ماده قادر به تولید ۲۵۸ تا ۴۶۱ عدد تخم بود شاهرخی خانقاه و همکاران (۱۳۷۷ در مطالعه ای که به منظور کیفیت زنبور پرورش یافته T grandis. روی تخمهای G lineatum انجام شد. مشخص گردید که زنبورهای ماده تا نسل سوم دارای بیشترین تعداد بودند ولی از نسل ۴ به بعد بویژه در نسل پنجم اکثراً به سمت نرزایی میروند عسگری) و خرازی پاکدل (۱۳۷۷) برای جلوگیری از خلوص زنبورها مرتب از طبیعت گونه وحشی جمع آوری و به مجموعه پرورشی اضافه گردد. رجبی (۱۳۷۳) معتقد است فعالیت زنبورهای پارازیتوئید در گذشته آنچنان چشمگیر بوده که مبارزه شیمیایی را در بعضی از سالها و در برخی از مناطق کشور غیر ضروری می ساخته ولی سمپاشیهای گسترده ضربات سختی را بر جمعیت آنها وارد کرده است. اثر کاهشی این پارازیتوئیدها بر روی جمعیت سن گندم در سالهای اخیر، حدود ۲۳ درصد برآورد شده است ولی در حال حاضر کنترل سن گندم عمدتاً به روش شیمیایی استوار بوده و استفاده از حشره کشهای فسفره و در مواردی پایروتروئیدها رایج می باشد.
در بررسی هایی که روی مگسهای پارازیتوئید حشرات کامل سن گندم در منطقه کرج انجام شد مشخص گردید که سن گندم توسط ۴ گونه مگس پارازیتوئید Phasia subcoleopterata L
Ectophasia crassipennis F., Elomyia lateralis Meg. Heliozeta helluo F
(عکس (۱۶۵ از زیر خانواده Phasinae مورد حمله قرار میگیرد. این پارازیتوئیدها یک نسلی بوده hello … گونه غالب منطقه بوده است عکس (۱۶۶) (امیر معافی و همکاران، ۱۳۷۰ الف). مگسهای پارازیتوئید سن گندم زمستان را به صورت لارو سن سوم در حفره عمومی بدن میزبان سپری میکنند این لاروها مدت کوتاهی پس از مهاجرت سن گندم به مزارع گندم از بدن میزبان خارج و در داخل خاک تبدیل به شفیره شده و حشرات کامل اواخر فروردین ماه ظاهر می شوند. حشرات کامل پس از ظهور شروع به تغذیه و سپس جفت گیری نموده و همزمان با تخمریزی سن گندم آماده تخمگذاری میشوند در استان لرستان مکس Phasia subcoleopterata كونه غالب بوده است. ۹۸ درصد جمعیت این گونه به شکل شفیره در مکانهای زمستانی سن گندم و ۲ درصد به شکل لارو و در داخل بدن سن میزبان و در مکانها زمستان را سپری می کنند. اسفند و قبل از ریزش سن گندم به مزارع ،غلات اولین مگسها در مکانهای زمستانی سن گندم از شفیره خارج و از شهد گیاهانی مانند Gea dia خانواده Alyssum linifoliu Liliaceae Steph Ex. Willo و Abrietic perrviflora Boiss خانواده Brassicaceae) تغذیه می نمایند و پس از مدت کوتاهی استقرار در پناهگاههای مناسب در همار ارتفاعات به سمت مزارع گندم پرواز میکنند مهاجرت مگسها با تخمریزی سن گندم همزمانی درد مگسها پس از رسیدن به مزارع و تغذیهای مجدد از نوش گیاهان گلدار جفتگیری و تخمریزی مینمای تخمریزی روی سنهای مادر که تازه از مکانهای زمستانی از ارتفاعات برگشته اند انجام می شود. آنها متوسط ۵۰ روز در مزارع حضور دارند لارو سن ،اول پس از خروج از تخم بلافاصله داخل بدن سن میزبان شده و پس از طی دوره رشد خود بصورت لارو کامل از بدن سن خارج و در خاک شفیره شده و سپس حشره کامل نسل اول مگس خارج می.شود. در مناطق دیم خیز لرستان مدت زمان شروع تخمریزی که همزمان با پوره سن دوم سن گندم است تا ظهور حشرات کامل نسل اول حدود ۴۰ روز به طول انجامید. بدین ترتیب اولین حشرات کامل نسل اول این مگس در مناطقی نظیر دیم زارهای شیب شمالی ارتفاعات گرین از اواخر دهه اول خرداد تا اواخر دهه دوم خرداد ظاهر میشوند و ۳۷ تا ۲۹ روز در دامنههای ارتفاعات حضور دارند تخمریزی این مگسها از نیمه دوم خردادماه روی پوره های سنین ۴ و ۵ انجام و لاروها به محض خروج از پوسته تهم. داخل بدن میزبان شده و بدین ترتیب همراه سن به ارتفاعات منتقل میگردند دوره لاروی تا هفته اول شهریور (حدود ۸۰ (روز به طول انجامید لاروها در ارتفاعات محل تابستان و زمستان گذرانی سن گندم بلافاصله از بدن سن میزبان خارج و برای شفیره شدن به داخل خاک میروند. حشرات کامل از دهه آخر اسفند به تدریج شروع به خارج شدن از خاک می کنند. از زمان تخمریزی تا ظهور حشرات كامل حدود ۲۷۸ روز طول کشید مگسهای خارج شده ضمن تغذیه از گیاهان گلدار مورد پسند موجود در ارتفاعات بتدریج به سوی مزارع پرواز میکنند. به عبارت دیگر این مگس در طول یک سال دو نسل دارد پیرهادی و ،رجبی، ۱۳۸۱). همچنین … subcoleopterata مگس پارازیتوئید سن گندم در شرایط آب هوایی اصفهان است که دارای دو نسل کامل می باشد و در این منطقه نیز زمستان را بصورت شفیره در داخل خاک در زیر بوته های اماکن تابستان و زمستانگذران سپری میکنند و تا اوایل بهار بصورت شفیره باقی می مانند حشرات کامل قبل از ریزش سن مادر به حشره کامل تبدیل میشوند. دوره لاروی سن اول ۱۰-۲۰ روز شفیرگی ۱۷-۱۸ روز است ظهور حشرات کامل نسل دوم در اصفهان نیز با حداکثر پوره های سنه و حشره بالغ نسل بهاره همزمانی داشته است حشرات کامل پس از ظهور سنهای بالغ نسل جدید را پارازیته مینمایند و به همراه سنها لارومای حاصله به پناهگاههای تابستانه و زمستانه منتقل میشوند . ملاحظه می شود دردو منطقه ،مذکور این مگسها وضعیت تقریباً مشابهی داشته.اند مگسهای E. crassipennis دارای خصوصیات رفتاری متفاوت از سایر گونهها میباشند به طوری که تخم های خود را منحصراً در زیر سپرچه و یا روی شکم قرار میدهند در حالی که سایر گونه ها در ۸۵ درصد موارد روی سپرچه تخمگذاری می.کنند میانگین کارآیی زنبور پارازیتوئید P. subcoleopterata در سال ۱۳۷۶ در منطقه اصفهان در نسل دوم ۱/۵ درصد و در سال ۱۳۷۷ در نسل اول ۱۵/۳۹ و در نسل دوم ۳/۵ درصد و مجموع میزان کارآیی دیگر گونههای موجود کمتر از یک درصد بوده است. سمپاشی که علیه پورههای سن گندم انجام میشود با اوج فعالیت حشرات کامل همزمانی دارد بدین لحاظ این سمپاشیها آثار زیانباری روی جمعیت این پارازیتوئیدها ایجاد میکند جوزیان و ،عبادی (۱۳۸۰ اگر این سمپاشیها قدری زودتر یعنی در موقعی که پورکی سن باشد آسیب کمتری به این پارازیتوئید وارد می.شود در منطقه ،کرج، مگس … H . hello گونه غالب بوده است. دوره نشو و نمای آن ۲۶ تا ۳۳ روز طول میکشد میزان پارازیتیسم طبیعی آن در سال ۱۳۶۷ در تابستان پائیز و زمستان ۷/۵۶ درصد در فشند و ۵/۱۲ درصد در دوروان و در سال ۱۳۶۸ متوسط پارازیتیسم ۱۱/۵۸ درصد در فشند و در دوروان ۱۰/۲۵ درصد تعیین شده است و پس از مهاجرت سن گندم به مزارع در بهار این میزان بصورت قابل توجهی افزایش یافته و حدود ۵۳-۶۵ درصد بوده است. ملاحظه میشود میزان کارآیی بهاره آنها حدود ۵ برابر پاییزه می باشد. همچنین hello. . . . و subcoleopterata … به صورت عامل وابسته به تراکم عمل می کند و شدت پارازیتیسم H .hello. بیشتر بوده است امیر معافی و همکاران، ۱۳۷۰) ب). علاوه بر حشرات پارازیتوئید و ،شکارگرها خانجانی و میراب بالو (۲۰۰۴) کنههای زیر را از پناهگاه های زمستانه و تاستانه سن کندم از مناطق غربی ایران جمع آوری کرده اند:
Neophyllobius astragalosi Khanjani & Ueckermann Molothrognathus fulgidis Summers & Schlinger Spinibdella cronini (Baker & Balock)
Lorryia navidi Khanjani & Ueckermann
Tydeus kabutarahangiensis Khanjani & Ueckermann
Lorryia vieniens Khanjani & Ueckermann
Zercon nasrinae Ueckermann & Khanjani
Androlaelaps karawaiewi (Berlese)
Hypoaspis sclerotarsa Costa
Plesiodamaeus ornatus Prez-Indigo Scutovertex marenoi Balogh & Mahunka Brasilobates maximus Mahanka
Scheloribates fusifer Berlese
و – شیمیایی
1- وقتی تراکم جمعیت آفت در حد زیان اقتصادی باشد، میتوان از سموم حشره کش فسفره یا پایرو تروئید استفاده نمود در این راستا صابر و همکاران (۱۳۸۱) اثرات فنيتروتيون و دلتامترین را روی مراحل بالغ misteratus . بررسی و اعلام نمودند که حشره کش فنيتروتيون بعد از شش و هشت روز ولی دلتامترین در تمام روزها باعث مرگ و میر زنبورها شده و درصد ظهور حشرات کامل را کاهش میدهد بنابراین در انتخاب و معرفی سم باید بی خطر بودن سم برای دشمن طبیعی در نظر گرفته شود سمپاشی دیرهنگام بهاره روی جمعیت نسل دوم مگسهای جنس Phasia آثار بسیار سویی ایجاد می.کند اگر سمپاشی در مرحله شفیرگی مگس پارازیتوئید انجام شود اثر منفی مستقیمی بر پارازیتوئید ایجاد نمی کند.
2- سعی شود حتی المقدور از سمپاشی علیه سن مادر خودداری شود و مبارزه شیمیایی را بیشتر روی پورهها متمرکز نمود و اگر ناچار به سمپاشی علیه سن مادر باشیم باید حتی المقدور این عمل بلافاصله پس از سرازیر شدن سنها به طرف مزارع و قبل از تخم ریزی آنها صورت گیرد.
بهتر است مبارزه علیه پوره سن ۲ انجام شود؛ بدین منظور باید پس از مشاهده اولین پوره سن ۴ عملیات مبارزه شروع شود زیرا به تجربه ثابت شده است موقعی که ما اولین پوره سن ۴ را می بینیم فرم غالب جمعیت آفت بصورت پوره سن ۲ است. این امر نیازمند شبکه های مراقبت کارآمد و دقیقی میباشد.
۴- در مواردی ممکن است مبارزه با سن مادر به علت کمی ضروری نبوده یا به علت تدریجی بودن مهاجرت آنها از کوه به طرف مزارع و یا عوامل دیگر امکانپذیر نباشد. لذا بازدید از مزارع باید به طور مداوم انجام یافته و وقتی که اکثر پورهها در سن ۲ بودند از سمومی نظیر سومیتیون به میزان ۰/۸-۱ لیتر در هکتار استفاده نمود.
علیرغم گذشت ۲۰ سال از مصرف سم فنیتروتیون علیه سن گندم هنوز این آفت در برابر این سم حساس می باشد و کنترل قابل قبولی را ایجاد میکند، بنابراین هنوز از سومیتیون میتوان برای کنترل آفت استفاده نمود. همچنین اثرات دور کنندگی چند حشره کش فسفره و پایروتروئید با هم مقایسه شده و مشخص گردیده است که پایروتروئیدها برای زنبور T grandis دارای خاصیت دورکننده بوده و این امر می تواند در برنامه IPM قابل استفاده باشد.
صابر و همکاران (۱۳۸۰) با بررسی اثرات فنيتروتيون و دلتامترین روی مراحل نابالغ و پارامترهای زیستی پارازیتوئید تخم سن گندم (Trissolcus semistriatus) نتیجه گرفتند که رشد و نمو مراحل نابالغ پارازیتوئید تحت تأثیر تیمارهای حشره کش قرار نمی گیرد تقريباً تمام و تخمهای پارازیته تیمار شده در زمانهای مختلف رشد خود را کامل میکنند و حشرات کامل فقط موقع خروج از تخم میزبان باقیماندههای سمی را دریافت مینمایند .بنابراین مرحله رشدی در موقع کاربرد حشره کش از نظر دریافت مقدار باقیمانده سمی مهم است چون فاصله زمانی بین تیمار و خروج حشرات کامل مقدار بقایای حشره کش روی تخم را که حشره کامل موقع خروج با آن تماس خواهد یافت تعیین می.کند کاهش درصد خروج حشرات کامل در تیمارهایی که در مرحله شفیرگی انجام گرفت میتواند به دلیل نزدیکی زمان تیمار و خروج حشرات کامل از تخم میزبان باشد چون در این حالت فرصت کافی برای تجزیه بقایای حشره کش وجود ندارد. تفاوتهای درصد خروج در زمانهای مختلف نشان میدهد که کاهش یا تجزیه بقایای حشره کش بر روی تخم در درجه اول بستگی به نوع حشره کش دارد در حشره کشهای کم دوام در صورت زیاد بودن فاصله زمانی بین تیمار و خروج حشره كامل ممکن است مقدار بیشتری از بقایای حشره کش تجزیه شود و خروج حشرات كامل كمتر تحت تأثیر قرار گیرد هر چه فاصله زمانی تیمار نمودن با خروج زنبورها کمتر باشد تأثیر آن بر روی درصد خروج بیشتر خواهد بود. ولی در مورد حشره کشهایی که دوام بیشتری دارند ممکن است زمان تیمار نمودن تأثیر چندانی در میزان ظهور حشرات کامل نداشته باشد؛ همچنان که در مطالعه صابر و همکاران حشره کش دلتامترین چنین خاصیتی را نشان داد آنها آفت کشهای مورد استفاده را بر اساس استانداردهای IOBC/WPRS طبقه بندی کاهش درصد خروج حشرات کامل زنبور پارازیتوئید در سم فنيتروتيون، متوسط ۱۵ و ،دلتامترین متوسط %۱۵/۲ بازدارندگی به ترتیب به عنوان بی ضرر و کم ضرر مشخص کردند همچنین آنها به نقل از ارر و همکاران (۱۹۸۹) ذکر کردند که زمان کاربرد آفت کش در تلفات دشمنان طبیعی بسیار تعیین کننده میباشد؛ زیرا زمان باقیمانده برای تجزیه آفت کش قبل از ظهور پارازیتوئید را تعیین می.کنند آنها در مجموع نتیجه گرفتند که دیواره تخمهای سن گندم مانع عمده ای در نفوذ حشره کشها می.باشد هنگامی که پارازیتوئیدها دیواره تخم را می جوند در معرض باقیماندههای ماده سمی بکار رفته قرار میگیرد و این موجب مرگ و میر زنبورها میشود حشره کش فنیتروتیون فقط در روزهای ششم و هشتم ولی دلتامترین در تمام روزها درصد ظهور حشرات کامل را به طور معنی داری کاهش دادند. بر اساس نتایج این بررسی سم فنیتروتیون برای پارازیتوئیدها سالم تر از دلتامترین بوده است. وقتی پارازیتوئید درمراحل اولیه رشدی خود در داخل تخمهای میزبان در معرض سم قرار گیرد در موقع ظهور با بقای سمی کمتری مواجه شده و در نتیجه مرگ و میر کاهش مییابد. البته این یک قاعده کلی دراست. مورد همه میزبانها و حشره کشها نمی باشد ولی در بعضی از موارد چنین بوده است. نوع تخم میزبان نقش بسیار مؤثری در میزان اثر حشره کش بر روی مراحل نابالغ پارازیتوئید دارد.
5- جلوگیری از انجام عملیات مبارزه شیمیایی در سطوح وسیعی از مزارع غلات، نواحی دشت و دور از پناهگاههای زمستانه؛ مگر در صورت بحرانی بودن که به هنگام نیاز بصورت محدود فقط در جاهای خیلی آلوده و با تراکم جمعیت بحرانی سمپاشی انجام گیرد.
6- بازدید از مناطق مختلف و تنظیم برنامه مبارزه باید طوری باشد که مزارع آلوده فقط يكبار عليه سن مادر یا پوره سمپاشی شده و از دوباره کاری و سمپاشی مزارع که آلودگی آن به سطح زبان اقتصادی نرسیده است؛ اکیداً خودداری شود چون این کار علاوه بر اینکه از لحاظ اقتصادی مقرون به صرفه نیست و از طرفی باعث از بین رفتن دشمنان طبیعی و به هم خوردن بیشتر تعادل بیولوژیک منطقه و افزایش جمعیت آفت در سالهای آتی میشود.
نوشتههای تازه
آخرین دیدگاهها
بایگانیها
دستهها
- آفات انار
- آفات انگور و توت
- آفات برنج
- آفات درختان میوه دانه دار
- آفات درختان میوه هسته دار
- آفات ذرت
- آفات ذرت و نیشکر
- آفات غلات
- آفات گندم
- آفات گیاهان روغنی
- آفات گیاهان زراعی
- آفات مرکبات
- آفات نیشکر
- آفات و بیماریهای برنج
- آفت نیشکر
- بیماری بلاست
- پروانه برگخوار نیشکر
- پروانه دانه خوار انار یا پروانه گلوگاه انار
- پروانه ساقه خوار نیشکر
- پوسیدگی طوقه برنج
- دستهبندی نشده
- زنبور ساقه خوار گندم
- زنجرک های گندم
- زنجره
- ژیبرلا
- سپردار الفی مرکبات
- سپردار بنفش مرکبات
- سپردار زرد شرقی مرکبات
- سپردار زرد مرکبات
- سپردار سیاه مرکبات
- سپردار قرمز مرکبات
- سپردار واوی مرکبات
- سن گندم
- سوسک برگخوار غلات
- سوسک سیاه گندم
- سوسک قهوه ای گندم
- شب پره تک نقطه ای ذرت
- شپشک استرالیایی
- شپشک ریشه گندم
- شپشک سپردار قهوه ای مرکبات
- شپشک نخودی به
- شپشک نرم تن قهوه ای
- شپشک ها یا سپردارها
- شته
- شته برگ آل
- شته برگ برنج
- شته ریشه گندمیان یا شته گالی نارون
- عسلک مرکبات
- قارچ
- کرم برگخوار ذرت
- کرم بلال ذرت خوشه خوار ذرت
- کرم خوشه خوار انگور
- کرم ساقه خوار اروپایی ذرت
- کرم ساقه خوار ذرت
- کرم ساقه خوار نواری برنج
- کرم سبز برگخوار برنج
- کنه جوانه مرکبات
- کنه شرقی مرکبات
- کنه قرمز پا کوتاه انار
- مگس جوانه سویا
- مگس جوانه گندم
- مگس گندم
- مگس میوه مدیترانه
- مینوز مرکبات
کامنت بگذارید